جوکر متحرک!!
دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ب.ظ
به نام خدای لبخند
در راه برگشت به خانه بودم و فکرم هزار جای دیگر. در کنار خستگی درس و کار و با کیف سنگین روی دوشم به دست فروش های کنار پیاده رو فکر می کردم، به نزدیک بودن عید و به اتفاقات دیگر. خانمی میانسال جلوی راهم را گرفت و گفت:"دخترم چرا اخم هات تو همه؟!" حالا من را تصور کنید متعجب، کمی ترسیده و کمی هم خنده ام گرفته! گفتم:"کمی خسته ام!" خانم عابر در حالی که دستم را گرفته بود. گفت:"واقعا؟ ان شاالله که فقط خستگی باشه و مشکل دیگه ای نداشته باشی، حالا بگذار جوکی برات بگم.."
جوکی که گفت تکراری بود و کمی بی مزه. با این حال لبخندی زدم.لبخندی در کنار تعجبم. گفت:"ان شاالله لبت همیشه به خنده باشه." گفتم:" ممنون، شماهم همینطور."
و رفت... ومن تمام مسیر تا خانه افکارم را پشت آن خانم عابر و جوکش گم کردم!!
* به هر حال در جریان باشید که محله ما، مجهز به چنین تجهیزاتی است، اگر اخم هایتان در هم است سری هم به اینجا بزنید!
**گل های ایوان ما خبر بهار را آوردند:)
۹۵/۱۲/۱۶