پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۶ ب.ظ
بسم ربّ شهر رمضان
بعد از شستن ظرف های سحری، لَم داده بودم به پایه کاناپه و داشتم قُلُپ قُلُپ آب را وارد حلقم می کردم که با شنیدن صدای تقریبا بلند الله اکبر از تلویزیون، چشمانم به گشادترین حد ممکن رسید، حلقم در جا قفل شد و دهانم آماده بود که مثل یک فواره عمل کرده و تمام آب هایی را که در راه رسیدن به حلقم بودند، به سقف خانه بپاشد. که همین چشمان گشاد شده به سمت گوشه تلویزیون چرخید و عبارت ملکوتی[!] "اذان صبح به افق تهران" را خواند! راه حلق باز شد! چشم ها با خیال راحت بسته شد! و عمل آبرسانی بدون تلفات مادی به سرانجام رسید!
۹۶/۰۳/۱۱
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
پاسخ:
بله شکرِ خدا:)
پاسخ:
اون لحظه یاد یه گیفتی تو تلگرام افتاده بودم:)))
هم چنین:)
پاسخ:
اذان صبح تهران چند دقیقه ای زودتر از تبریزهست!!!
پاسخ:
البته نق زدن داره ها! اذان صبح تهران فقط چنددقیقه زودتر از ماست ولی اذان مغربشون نیــــــــــــــــم ساعت زودتر از ماست:))))))))
پاسخ:
:/
پاسخ:
جواب دادند^_^
پاسخ:
با تشکر^_^
پاسخ:
تجربه غریبیه دی:
پاسخ:
D:
پاسخ:
تهش شیرین شد:))
پاسخ:
من بهش میگم تغییرات افقی دی:
+:)))
پاسخ:
بله خداروشکر:)
مثل من؟ یا جدی؟
پاسخ:
عبادات شما هم قبول باشه:)
پاسخ:
طاعات و عباداتتون قبول باشه:)
پاسخ:
:|
آره بعدش آب به نظرم گواراتر بود:))
پاسخ:
آخه این چند روزه مادرجان همش میگه: آب خوردنت رو نگه میداری دقیقه 90!!! اذان میگه و تو هنوز قصد داری بری آب بخوری!
اون لحظه حس کردم هشدار مادرجان به وقوع پیوست!!
دیـــــــدنی بود:)))
پاسخ:
خدا مراقبمون باشه:)
پاسخ:
بزرگترام تو اتاق نبودند:))
پاسخ:
یه حال غریب لب مرزی داشتم!!
پاسخ:
تو همان جرعه آبی که نشد وقت سحر
بزنم لب به تو و زود اذان را گفتند...
پاسخ:
خدا دوسمون داره:))
نوش جونم شد!
پاسخ:
:))))
آره شکرخدا.
یاعلی
پاسخ:
البته یه وقت ریا نشه!!
پاسخ:
:)
پاسخ:
فرقمون از شرق تا غربه!!
پاسخ:
نشدم شکرِخدا.
پاسخ:
اونو که خوردم. اذان تهران بود، اذان ما که نبود!