درانتظار اتفاقات خوب

به رسم محبت به نام خدا..

درانتظار اتفاقات خوب

به رسم محبت به نام خدا..

درانتظار اتفاقات خوب

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اتفاق در لغت به معنای حادثه وپیشامد است
و اتفاق خوب همان پیشامدی است که حالمان راخوب می کند

آدمی که منتظر است
هیچ نشانه خاصی ندارد!
فقط
باهرصدایی برمیگردد


"یک نفر
کاش همین لحظه
همین جا فی الفور
برسداز ره و
حال دل من خوب شود.."

امضا:منتظراتفاقات خوب!


در منوی بلاگ ببینید "یک صفحه نور"‌

بایگانی

صندلی داغ

چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۰۹ ق.ظ



به نام خدا
سلام. صندلی داغ که تقریبا همه در جریان هستید و اگه نیستید، اینجا رو بخونید.
شرکت کننده ها!

 امروز هم نوبت منه! سوال؟!

۹۷/۰۱/۲۹
منتظر اتفاقات خوب (حورا)

نظرات  (۱۸)

سوال اول: اون اتفاق خوبی که منتظرشی کی قراره بیفته؟
سوال دوم: منتظر کدوم اتفاق خوبی اصن؟ :دی
سه. آیا آرشیوت برات مهمه که حفظ بشه یا به راحتی پاکش می‌کنی؟
چهار. کدوم پستت رو خیلی دوست داری؟ و دوست داری سر به تنِ کدوم پستت نباشه؟
پنج: یکی از بهترین و بدترین اتفاقات وبلاگی که برات افتاده رو بگو
شش. چند تا وبلاگ داشتی تا حالا؟ و چند ساله وبلاگ داری؟
هفت: ستاره‌ی کدوم وبلاگ‌ها رو زودتر خاموش می‌کنی که زودتر بخونیدش؟
هشت. وبلاگی هست که یواشکی بخونی؟
نه. شده از کامنتت برای یه وبلاگی پشیمون بشی؟
پاسخ:
۱. هر  وقت خدا بخواد:-) هر وقت خودم برسم به اونجایی که باید!

۲. هر اتفاق خوبیD:  اتفاقی که حال یه نفر رو خوب کنه، یا اتفاقی که حال چند نفر رو خوب کنه، یا اتفاقی که حال همه رو خوب کنه:-)

۳. برام مهمه!

۴. به پست های خودم صفر و صدی نمره نمیدم! پستی نیست که بخوام سر به تنش نباشه که اگه بود احتمالا تا حالا حذفش کرده بودمD: 

۵. بهترین اتفاق: پیدا کردن آدم های خوب و باحال از فاصله های دور :-)
 بدترین اتفاق: چیزی به ذهنم نمیرسه!

۶.وبلاگ مستقل دو تا داشتم و دارم. یکیش همین جا. و اون یکی که مثلا می خواستم کار فرهنگی(!) انجام بدم که خیلی وقت هست معلق مونده!
اولین وبلاگم رو با دخترخالم داشتم ( سال ۹۱ فکر میکنم) و دو تا وبلاگ با بچه های مدرسه! من وبلاگ نویس حرفه ای نیستم و سابقه درخشانی هم ندارم. اون وبلاگ دو نفرمون هم قبل از پوکیدن بلاگفا چندوقتی بود به روز نمی شد و وقتی من خواستم بار دیگه وبلاگ رو احیا کنم بی خبر از همه جا قالب عوض کردم و یهو دیدم نصف وبلاگمون نیست:| 

۷. بستگی به موقعیت مکانی و روانی خودم دارهD: 
در حالت معمول وبلاگ های دکتر میم و شباهنگ و جولیک و آقاگل و هلما و آقارامین و آذری قیز و لافکادیو و دلستون و...

۸. دنبال کردن عمومی رو ترجیح میدم:-)

۹. اگه پشیمون شده باشم هم اونقدری عمیق نبوده که تا حالا یادم بمونه.
چی میخونی :)
رشته درسی منظورمه
پاسخ:
مهندسی برق.
سلام:) 
خوبی؟ 
بهترین کتاب؟
بهترین شاعر؟
بهترین نویسنده؟
بهترین آهنگ؟
بهترین خواننده؟
یه بیت شعر که خیلی دوست داری؟
چرا یه مدته کم کار شدی؟
باتشکر:)

پاسخ:
سلام^_^
خوبم:-)
در حال حاضر که دارم ملت عشق رو میخونم عاشقش شدم تا ببینم آخرش چی میشه:-) 

یه دوره ای عاشق سهراب بودم، یه دوره ای عشق مولوی کورم کردD:

نویسنده های زیادی رو نمیشناسم، از معاصر های ایرانی جلال آل احمد و رضاامیرخانی رو دوست دارم.

خواننده و آهنگ خاصی مد نظرم نیست!

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای 
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

واقعا چرا؟! از تنبلیه:-) راه میفتم!

قربونت^_^


سلام :)
اول از یک اعتراف شروع کنم. اینکه شخصیت شما توی این وبلاگ همیشه برام مجهول بوده. از روی نوشته‌های بقیه تا حدودی می‌شه شخصیتشون و زندگی‌شون رو فهمید. ولی شما رو نه. لااقل من نتونستم. :) به نظرتون چرا اینقدر مجهولید؟
سوال دوم رو وبلاگ‌طور بپرسم. اینکه چی شد وبلاگ نویس شدید؟ چی شد وبلاگ نویس موندید؟ چرا اسم اینجا شد منتظر یک اتفاق خوب با آدرس خوب وان؟ اسم جالبیه :)
سه اینکه یادمه توی چالش زبان مادری هم سال پیش هم امسال شرکت کردین. نظرتون در مورد زبان مادری‌تون چیه؟ چقدر ضروریه که در حفظش کوشش کنین؟ به بچه‌های نسل بعد یاد بدین؟
چهار، تا حالا شده از کتابخونه کتاب امانت بگیرین و پس ندین؟
پنج، اگه قرار باشه نوع مرگتون رو خودتون انتخاب کنین چطوریه؟
بقیه سوالاتمم بقیه پرسیدن. :)
پس همینا باشه. یاعلی.
پاسخ:
سلام:-)
مجهول نیستم. شاید چون ویژگی خاصی ندارم که بین پست های وبلاگم دیده بشه! توکا هم اون روز گفت مجهول! واقعا نمیدونم چرا!؟ :-)

اولین بار با دخترخالم برای تجربه اتفاقات جدید وارد بلاگفا شدیم. بعد از پوکیدن بلاگفا من فکر می کردم دیگه وبلاگ نویسی به اون صورت رایج نیست. در واقع فکر می کردم وبلاگ نویسان منقرض شدند:| تا اینکه توی وبگردی ها متوجه شدم که هنوز وبلاگ نویسی هست. اگر چه استعداد چندانی ندارم ولی به نوشتن علاقه دارم و همین که دوست دارم آدم های مختلفی رو بشناسم. بنابراین وارد این جمع شدم.

هر وقت به نوشتن فکر میکردم، دنبال یه امضا بودم که در آینده پای نوشته هایی که شاید قراره جایی دیده بشن بزنم. ترکیب"منتظراتفاقات خوب" جرقه ای به ذهنم رسید. از دغدغه های اون موقع و الانم ناشی میشه شاید! آدرس وبلاگ رو هم چون می خواستم کوتاه باشه فقط کلمه"خوب" از اسمم رو گلچین کردم. وشماره ۱ هم به خاطر تکراری نشدن آدرس هست:-)

ممنون از شما بابت این ایده تون. من خودم خیلی از کلمه ها رو به زبان مادریم نمیدونم چی میشه! و برای خودم متاسف میشم که نمی تونم خیلی از متن ها و شعر هایی که به زبان ترکی نوشته میشن رو روان بخونم. و مطمئنا دوست دارم بچه ها ادبیات زبان مادریشون رو هم در کنار زبان های دیگه یاد بگیرن.

نه نشده:-))

دوست ندارم زمین گیر بشم و وبال گردن اطرافیانم. به خوابیدن و بیدارنشدن فکر میکنم معمولا!

خدای علی یارتون باشه:')


بجای تلگرام از چه پیام رسانی استفاده خواهی کرد؟:))

اوم دوست داری کی روی صندلی داغ بشینه که تا حالا ننشسته و ازش سوال بپرسی..
پاسخ:
تصمیمی نگرفتم. بستگی داره هم گروهی ها کجا کوچ بکنند:-)
شخص خاصی نیست! اونایی رو هم که به حریر پیشنهاد داده بودم وقتی نوبتشون رسید، نمیدونستم چی بپرسم:-)
سلام اگر سوالم تکراری بود ببخش
پیاما رو نخوندم
اهل کجایی
چند سالته
چند مدته وبلاگ نویسی

پاسخ:
سلام. تکراریش رو هم پاسخگوییم:-)
اهل تبریز
۲۰ سالمه
یه وبلاگی سال ۹۱ داشتم و بعد از وقفه ای نه چندان کوتاه از سال ۹۵ از اینجا شروع کردم.
سلام
چرا هیچکس سوالای عاشقانه نپرسیده:|
یعنی صندلی داغی که سوال عاشقانه پرسیده نشده صندلی داغ نیست!:|اصلا اصل خز بودنش به همین سوالاس😁😁😁

comming soon:D
پاسخ:
سلام. چیکار به مردم داری!؟ پرسشگران به این خوبیD:

Waiting*_*
"بسم الله الرحمن الرحیم"
سلام...
1. چی میتونه به وبلاگ نویسیت پایان بده؟؟
2. تاحالا عاشق شدی؟؟ (فقط بخاطر خانم بهارنارنج)
3. بنظر وقتی دچار عشق میشی یا شدی یا خواهی شد چشم و گوشت رو همه چی بسته خواهد شد؟؟
4. اصلا عشق چیه؟؟
5. ایده آل تو برا آینده کاریت چیه؟؟
6. ارشدت رو چه گرایشی میخونی؟؟
پاسخ:
سلام^_^
۱. هر دفعه این سوال رو پای پست بقیه خوندم، از خودم پرسیدم و به جواب نرسیدم. 

۲. کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی ست
آن را که شور عشق به سر نیست کافر است

۳.‌دوست ندارم اینجوری باشه.

۴. توی کتاب ملت عشق میگه:"ایمان به عشق می‌ماند. نیازی به اثبات ندارد، توضیح منطقی نمی‌خواهد. یا هست، یا نیست."
"عشق سفر است. مسافر این سفر، چه بخواهد چه نخواهد، از سر تا پا عوض می‌شود. کسی نیست که رهرو این راه شود و تغییر نکند."

۵. به درد بخور باشمD: بتونم وقت و هزینه و انرژی رو که صرف کردم، یه جای خوب به نتیجه برسونم! ( دوستام میگن تو زیادی ایده آل گرایی)

۶.ترم بعد قراره انتخاب گرایش بکنیم! تمایل به الکترونیک دارم ولی قطعی نیست!
ماشالله


موفق باشی
پاسخ:
ممنون:-)
7. بنظرت کجای زندگی هستی؟؟ حس اینکه عقب موندی نداری؟؟
8. چرا رو صندلی داغ نشستی؟؟
9. مهمترین شخص زندگیت؟؟
10. دوست داری کدوم بلاگرها رو از نزدیک ببینی؟؟
پاسخ:
۷. جای حساس:-) چرا گاهی این حس رو دارم. ولی امیدوارم بتونم برسونم خودم رو.

۸. سوال هایی که بقیه ازم می پرسند باعث میشه خودم رو بیشتر بشناسم:-)

۹.مهم ترین آدم های زندگیم: خانوادم و بهترین دوستم.

۱۰. تقریبا همه اونایی که می خونمشون:-))
احساساتی هستید؟
عصبی ؟
بد اخلاق یا خوش اخلاق؟
پاسخ:
تا حدودی.
سعی میکنم نباشم.
بستگی داره. همه جور نظری در مورد خودم شنیدم:-)
منم بپرسم ؟
پاسخ:
بله بفرمائید.‌ تریبون آزاده:-)
بچه که بودیم معمولا تو فامیل با این سوال سر صحبت رو باز میکردن

1- مامانتو بیشتر دوس داری یا بابا تو (معمولا هم گیر میدادن که باید یکیشو بگیم)

2- احساس خوشبختی میکنی عمیقا
(عاشق شدی رو هم که پرسیدن، چی بپرسم؟ آهان)

3- به موزه صندلی داغ چی میدی؟
(یه قطعه از کتابی ، شعری که عمیقا با وجودت دوست داشتی)

4-دوست داری پسر بودی؟

5- خودت چی فرزند پسر رو دوست داری یا دختر رو؟

6_ تا حالا از کسی متنفر بودی؟

فعلا همینا به ذهنم اومد بقیه سوالا رو هم بقیه پرسیدن

پاسخ:
۱. ما هم بچگی جواب میدادیم هر دوشون:-)

۲. احساسش میکنم. ولی در مورد عمقش نظری ندارم!

۳. "هر که باشیم، هر کجای دنیا که زندگی کنیم، همگی در جایی در اعماقمان نوعی حس کمبود داریم. انگار چیزی اساسی گم کرده ایم و می ترسیم نتوانیم آن را پس بگیریم. آن هایی هم که می دانند چه چیزی کم دارند، واقعا انگشت شمارند."........از کتاب ملت عشق. کلا کتاب ملت عشق رو به موزه میدم!

شعر:
گئتمه ترسا بالاسی منده سنه سایه گلیم 
 دامنیندن یاپیشیم سنله کلیسایه گلیم

اذن وئر توی گئجه سی من ده سنه دایه گلیم  
ال قا تا ندا سنه مشاطه٬ تماشایه گلیم

سن بو مهتاب گئجسه سی سئر چیخان بیر سرو اول
اذن وئر٬ منده دالو نجا سورو نوب سایه گلیم

منه ده باخدین اوشهلا گوزوله ٬من قارا گون
جرئتیم المادی بیر کلمه تمنای گلیم

من جهنم ده ده باش یاسدیقا قویسام سنیله    
هیچ آییلمام کی دوروب جنت ماوایه گلیم

ننه قارنیندادا سنله اکیز اولسیدیم اگر  
ایسته مزدیم دوغولوب بیرده بو د نیایه گلیم

سن یاتیب جنتی رویاده گورنده گئجه لر
منده جنتده قوش اوللام٬ کی او رویایه گلیم

قیتلیغ ایللر یاغشی تک قورویوب گوز یاشیمیز 
کوی عشقونده گرک بیرده مصلایه گلیم

سنده صحرایه مارالار کیمی بیر چیخ ٬نولی کی
 منده بیر صیده چیخا نلار کیمی صحرای گلیم

آلاهو ندان سن اگر قورخمیوب٬ اولسان ترسا 
قورخورام من ده دونوب دین مسیحایه گلیم

شیخ صنعان کیمی دو نقوز اوتاریب ایللر جه  
سنی بیر گورمک ایچون معبد ترسایه گلیم

یوخ صنم آنلامادیم٬ آنلامادیم ٬حاشا من  
بوراخیم مسجدیمی ٬سنله کلیسایه گلیم!

گل چیخاق طور تجلایه٬ سن اول جلوه ی طور   
من ده موسی کیمی ٬اوطور تجلایه گلیم

شیردیر شهریارین شعری،  الینده شمشیر 
کیم دئیه ر من بئله بیر شیر له دعوایه گلیم؟
#شهریار

۴. یه زمانی دوست داشتم ولی حالا نه!

۵. بچه ها دوست داشتنی هستند.‌دختر و پسر نداره که:-)

۶. نه.
آی نویسنده زرنگی؟:))شاعر شدی رو صندلی داغ؟😁😁

من جواب میخوام نه بیت شعرا:دی آی عم زرنگ تو:|

عاشق شدی؟
نظرت راجع به این جمله چیه؟:اگه کسی عاشق خودت کنی در قبالش مسئولی؟
تاحالا کسی بهت گفته عاشقت شده؟
جوابت چی بود؟وچرا؟
الان میخوای منو خفه کنی؟:دی
دوس داری کسی که میخوای باهاش زندگی کنی چه ویژگی هایی داشته باشه؟
دوست داشتی میتونستی بری خواستگاری؟:))

میدونی که بیت شعر نمیخواما:|صندلی داغه رک درست جواب بده مرسی اه😁😁فحشم بدی به من خودتی😁
پاسخ:
بله که زرنگیمD:  جواب واضح بود دیگه. 
میگه: عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبه ست..
در ادامه میگه: بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره
هفتادسال عبادت یک شب به باد میره

ما تو هر دوره از زندگیمون باید عاشق باشیم. نباشیم که نمیتونیم زندگی کنیم:-)
بستگی داره منظورت از عشق چی باشه؟! اگه از اوناست که به ازدواج ختم میشه، اومدیم و شما ۵ نفر رو عاشق خودت کردی، تکلیف چیه؟!
آره
جوابم نه بود!دلیل:  تنها جواب ممکن همین بود!
نه عزیزم:-) [وی به افق خیره شده و لبش را از شدت حرص می جود!]

آدم خوبی باشهD: آدم ها معمولا کمال گرا هستند. کسی باشه که بتونیم برای رسیدن به کمال، کمک هم باشیم.

نه! اصلا اعتماد به نفسش رو ندارم-_- 

شعر هم ننوشتم:| کلی شعر خوب میشد واسه جواب سوالات نوشتD:




چه باجالب ما همسنیم:)


پس بازم سوال میپرسم:|

پاسخ:
بله خواهر هم سنیم. به حرمت هم سن و سالیمون رحم کن:-))
بنده پاسخگو هستمD:
میشه توی صندلی داغ از کسی که رو صندلیه بخوایم یه شعر رو بخونه؟ :)
دیدم بین کامنتا چندتا شعر از جناب شهریار شعر هم بود. گفتم منم یکی بذارم. اگه خواستید بعداً دکلمه کنید بذارید توی وبلاگ. یا همین الان دکلمه کنین. البته خود استادم خوندنش.
https://ganjoor.net/shahriar/torki/sh19/

پاسخ:
احترام پدربزرگ ها واجبه به هرحال:-)
الان که نمیشه. ولی یادم میمونه برای اولین پست بعد از صندلی داغ!
سلام بر حورای مهربان
اول اینکه یه عکس از خودت تو تلگرام برام بفرست چون به شدت کنجکاوم ببینمت :)
دوم اینکه من درباره ی تو تا حدودی شناخت دارم پس دلم نمیخواد سوال تکراری بپرسم و فرصت ها رو به باد بدم.
 از انجایی  که همه گیر دادن که یه جوری قضیه رو عشقولانه کنن منم فضولی میکنم در این مورد :)
1-دلت پیش کسی هست ؟
2- تا حالا شده کسی رو دوست داشته باشی ولی از خودت برونی؟
3- به نظرت بلدی عاشق یکنی؟ یا اصلا عاشقی کردن بلدی میخواد؟
4- اگه یکی از بلاگر ها عاشقت بشه واکنشت چیه؟ تمایل نشون میدی آشنا بشی باهاش؟
5- چرا اینقدر خانوم و باوقار و با کمالاتی شما؟
6- چرا من حس های خیلی خوبی نسبت به تو دارم با اینکه ندیدمت؟
7- آیا ازدواج قصد میخواد یا خواستگار؟
8- به نظرت شرایط ازدواج داری؟
9- با چه نوع ازدواجی موافقی؟ سنتی؟ مدرن؟ تلفیقی از هر دو؟ فامیلی یا غریبه؟
10- آیا من آزار دارم؟
11- من خیلی فضولم به نظرت؟
12- نظرت نسبت به من چیه؟

پاسخ:
سلام. نسرین جون:-)
امیدوارم یه دختر خوشگل از من تو ذهنت نساخته باشی:|
مگه ‌کلاس دانش خانواده ست؟! :-)))) چرا کسی در مورد درس و دانشگاه نمی پرسه؟! :-))
۱. راستش عقل و دلم اونقدری بزرگ نشده که بگم آره دلم پیش کسی هست! 

۲. نه فکر نکنم.مگه اینکه ناخواسته باشه.

۳. نمیدونم من بلدم یا نه! ولی بلدی همه شبیه هم نیست که! واسه همینه که میگه: "از هر زبان که می شنوم نامکرر است"

۴. فکر نمی کنم تمایلی نشون بدم.

۵. من شاید اینجوری نباشم. ولی شما خیلی خوبی و به منم خیلیی لطف داری^_^ [کیلو کیلو قند در دلش آب می کنند.]

۶. چون یه حس دو طرفه ست که منم به خانم معلم بیان دارم:-)) چون شما خوبی، همینجوری حس خوب میدی به بقیه*_*

۷. گزینه ۳: هر دو!

۸. نه.

۹. هر چی قسمت باشهD: 

۱۰. اختیار دارید. منور کردید صندلیمون روD:

۱۱. نه:-)) صندلی داغه دیگه! خودم داوطلب شدم! [از ماست که بر ماست را زیر لب برای خودش می خواند:|]

۱۲. من کلا نسبت به معلم های ادبیات حس خوبی دارم. معلم ادبیاتمون رو هم خیلی دوست داشتم. و از اونجایی که حس میکنم تو هم مثل معلممون فقط بخاطر تدریس یه کتاب در یک چارچوب معین سر کلاس نمیری، در نتیجه کلی حس خوب دارم نسبت بهت:-) 

11. چند بار به نمایشگاه خیریه دانشگاه(اتاق آسمان یا عیدونه) سر زدی؟؟ چیا خریدی؟؟
12. تا حالا کنجکاو شدی قیافه یه بلاگر رو ببینی یا بیشتر کشفش کنی؟؟ کی؟؟
پاسخ:
۱۱. اتاق آسمان را متاسفانه نرفتم! دوساله که دانشگاه میرم و دو بار عیدونه رفتم. فرفره خریدیمD:

۱۲. اون اوایل در موردشون کنجکاوی می کردم. ولی اهمیتش زیاد نبود و رفته رفته کمتر هم شد! یه تصویر از همه تو ذهنم ساختم، با همون خوشمD: