PRIMEVAL
به نام خدا
یکی از نوستالژیهای زندگی من، سریال دورانکهن(PRIMEVAL) است. سریالی که در تمام ادوار زندگیم وجود دارد. زمانی که در مقطع ابتدایی تحصیل میکردم، این سریال نقطه اوج هیجان زندگی من بود! و بارها توسط مامان از دیدن این سریال نهی میشدم. دلیل: وجود جانوران ماقبل تاریخ که در نظر مادرم صحنههای دلخراشی را بهوجود میآورند! دوران راهنمایی که بودم، بار دیگر این سریال پخش شد و من بار دیگر به تماشا نشستم. من با این سریال خندیدهام، برای مرگ شخصیتهایش غصه خوردهام، و با داستانهایش خیالبافی کردهام.
دبیرستانی که شدم، باز هم این سریال پخش شد و من با یادآوری کلی خاطره خوب و حس خوب، گاهی تماشایش کردم.
حالا باز هم این سریال پخش میشود! و سر کانالگردیها و دنبال برنامه گشتنها، روی کانال چهار توقف میکنم.
مامان چند روز پیش، نگاه چپچپی نثار تلویزیون کرد و گفت: "باز تو اینا رو از کجا پیدا کردی؟!"
با این رویه، شاید یک روز هم با بچههایم بنشینم پای این سریال و من برایشان تعریف کنم که عاشق کدام شخصیت سریال بودم!