درانتظار اتفاقات خوب

به رسم محبت به نام خدا..

درانتظار اتفاقات خوب

به رسم محبت به نام خدا..

درانتظار اتفاقات خوب

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اتفاق در لغت به معنای حادثه وپیشامد است
و اتفاق خوب همان پیشامدی است که حالمان راخوب می کند

آدمی که منتظر است
هیچ نشانه خاصی ندارد!
فقط
باهرصدایی برمیگردد


"یک نفر
کاش همین لحظه
همین جا فی الفور
برسداز ره و
حال دل من خوب شود.."

امضا:منتظراتفاقات خوب!


در منوی بلاگ ببینید "یک صفحه نور"‌

بایگانی

مهمان ناخوانده

يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۹ ق.ظ

به نام خدا

دیروز نزدیک غروب یک پرنده سفید و دوست داشتنی داخل حیاطمان فرود آمد و چون هوا روبه تاریکی بود دیگر پرواز نکرد. واگر تا صبح از گرسنگی جان سالم به در می برد محتمل گربه کارش را تمام می کرد، اورا داخل خانه آوردیم وتوی قفس یادگار قناری هایمان گذاشتیمش با آب و دانه. حالا که صبح شده از داخل قفس درآورده گذاشته ایمش روی قفس که در تراس است و می گوییم به سلامت پرواز کن برو سرخانه و زندگیت که خانواده ات چشم به راهت هستند. ولی همین جور بروبر مارا نگاه می کند و قصد رفتن ندارد. فکر کنم نمک گیر شده است. 

دیشب وقتی گذاشتیمش داخل قفس جوری گوشه قفس کز کرده بود که گفتم لابد در دل می خواند

"طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق.." 

وحالا که آزادش کردیم و نمی رود به گمانم می خواند 

"آن روز که پر داشتم آورد به بندم       امروز که دلبسته خاکم قفسی نیست"

و همین جور پیش برود. آخر سر مجبور می شویم نان و آب این عضو جدید را تقبل کنیم.



۹۵/۰۵/۲۴
منتظر اتفاقات خوب (حورا)

نظرات  (۱۰)

چه پست قشنگی!...
خوشمان آمد...
بهش خوش گذشته...؛)
پاسخ:
:)
آره فکر کنم.
۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۷ حامد عبدالهی
اگه نمک گیر شده پس بهش اجازه موندن بدید
گویا به قول شازده کوچولو، اهلیش کردن
یعنی ایجاد علاقه کردن...
پاسخ:
رفت.
چه ناااازه :)
اگه کبوتره دیگه مال شما شده هیچ جوره نمیره. کلا اخلاق کبوترا اینجوره :D هرچی مرام و معرفته یجا دارن :)))
پاسخ:
بعد از ظهری پرید.همش منتظریم برگرده.:(
اخی چقدم نازه:)
پاسخ:
:)
۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۱ حامد عبدالهی
منم یه بار یه پرستو بهم پناه آورد
یه بارم یه خرگوش
لحظه وداع خیلی سخت بود
بخصوض اون خرگوشه. ازم دل نمیکند. منم همینطور. اما مجبور بودم به طبیعت برگردونمش
پاسخ:
حق اونا آزادیه.
دلتون میاد این حجم قلمبه ی سفید رو پر بدید بره ؟ :)
احتمالا داره میخونه : من از آن روز که در بند تو ام آزادم 
پاسخ:
:) خب باید برگرده به آسمون جاش اونجاست.
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۲:۳۷ مهدی سیاهکالی
یکی از همون "اتفاقات خوب" که توی عنوان وبلاگ نوشتید. (:
خیلی قشنگه.
الهی^_^
خیلی شعرات معرکه بود
ممنون
اخهههههههههه
انگار یکی دلشو شکسته بازم ازش عکس بذار ازنزدیک
پاسخ:
پرید رفت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی