درانتظار اتفاقات خوب

به رسم محبت به نام خدا..

درانتظار اتفاقات خوب

به رسم محبت به نام خدا..

درانتظار اتفاقات خوب

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اتفاق در لغت به معنای حادثه وپیشامد است
و اتفاق خوب همان پیشامدی است که حالمان راخوب می کند

آدمی که منتظر است
هیچ نشانه خاصی ندارد!
فقط
باهرصدایی برمیگردد


"یک نفر
کاش همین لحظه
همین جا فی الفور
برسداز ره و
حال دل من خوب شود.."

امضا:منتظراتفاقات خوب!


در منوی بلاگ ببینید "یک صفحه نور"‌

بایگانی

نامه‌ای خارج از نوبت

جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۴۰ ب.ظ

نامه‌ای به فرزندانم ۱

 

به نام خدا
دلبندانم اگر تا آن روز نظام آموزش و پرورش تغییر رو به بهبودی نداشت و شما نیز همین راه را برای پیمودن بخشی از زندگی‌تان انتخاب کردید؛ بدانید روزی مادرتان سر کلاس ادبیات در مدرسه ذره ذره وجودش را شور و شعف گرفته است زمانی که معلمش خوانده است:
"باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟
 داستان از میوه‌های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می‌گوید
باغ بی‌برگی
خنده‌اش خونی‌ست اشک‌آمیز
جاودان بر اسب یال‌افشان زردش می‌چمد در آن
پادشاه فصل‌ها پاییز"
دوست دارم برایتان شعرها و داستان‌های خوب بخوانم. مانند پدربزرگتان که برایم قصه‌‌ تعریف کرده و شعر خوانده است.
انتخاب‌هایتان را در محدوده‌های تعیین شده از سوی دیگران محدود نکنید. به دنبال بهترین‌ها باشید. به دنبال بهترین‌ها و قشنگ‌ترین‌ها، حتی اگر جایی پنهانشان کرده باشند یا جایی باشند که به نظر دور از دسترس می‌آیند.

" به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
دل من گرفته زین جا،
هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما،
چه کنم که بسته پایم.
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا، سرایم
سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها، به باران
برسان سلام ما را"


 

۹۸/۰۸/۱۰
منتظر اتفاقات خوب (حورا)

نظرات  (۵)

بعضی خبرا واقعا ناراحت کننده است، مثل همون لیست حذفی‌ها ...

پاسخ:
اولش فکر کردم با حذف شدنشون که گم نمی‌شن یا فراموش نمیشن. اما بعد به اسم‌ها و داستان‌هایی فکر کردم که حذف شدنشون در گذشته باعث شده به گوش من و هم‌نسل‌هام نرسه! یا چه اسم‌ها و داستان‌هایی که گوشه و کناری در خفا موندند و من نشنیدم! هر چند زمانی زبانزد بوده باشند!

سلام

این شعرها خیلی زیباست

خیلی وقته دلم میخواد بشینم یه رمان بخونم یا کتابای دیگه ای که دوست دارم ولی فرصت نمیکنم!

بعدش با این شعرها لبنیاتی نیم کیلو ماست هم نمیده!

بذارید بچه های مردم برن رشته هایی که نون داره توشو بخونن

با ادبیات اتفاقی نمیفته تو زندگیشون به لحاظ مادی

پاسخ:
سلام
من که تعیین نکردم برند سراغ چه رشته‌ای یا چه حرفه‌ای! فقط گفتم شعر و کتاب خوندن رو هم لابه‌لای زندگیشون بگنجونند:-) 
۱۱ آبان ۹۸ ، ۰۷:۳۳ رحیم فلاحتی

من چون کودکی در بستر تشنه ی اشعار لالایی مادرم . چه فرقی می کند دو بیتی باشد، غزل یا تصنیف و ترانه ای عامیانه . من تشنه ی قصه های پدر بزرگم . لطفن برایم بخوانید . لطفن از من دریغ نکنید شعرها و قصه هایتان را . بخوانید لطفا تا این شب تیره به سپیدی رو  بنهد ! لطفا بخوانید !

پاسخ:
بخوانید لطفا تا این شب تیره به سپیدی رو بنهد!
این جمله رو باید ضمیمه نامه کنم حتما:-)
۱۱ آبان ۹۸ ، ۱۳:۳۶ دچارِ فیش‌نگار

ما این شعرو نداشتیم آیا؟

پاسخ:
ما که داشتیم. ولی مثل این که بچه‌هامون قرار نیست داشته باشند!

یعنی امسال که دارم دبیرستان دریس می‌کنم کتابها رو ورق میزنم و دود از کله ام بلند میشه. بس که همه چیز مزخرف و بی هویته.

 

خداوند یاری کنه و بتونم چیزی رو بهشون یاد بدم که خودم رو شیفتۀ ادبیات کرد.

پاسخ:
من برای خودم کلی افسوس خورده بودم که چرا پدرم توی مدرسه گلستان و ... خونده ولی من گزیده‌ای از اون رو. اون هم گاهی. حالا هم که اینجوری.

دارم فکر می‌کنم بگردم تعدادی از معلم‌های خوب رو جمع کنم. یه مدرسه درست کنم واسه بچه‌هامD: شما رو هم واسه معلم ادبیات رزرو می‌کنمD: ^__^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی