عجب تابستانی
شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ب.ظ
به نام خالق فصل ها
امروز صبح که با سروصدای بچه های مدرسه کنار خانه مان از خواب بیدار شدم، باور کردم که تابستان عجیب و غریب امسال تمام شد. تابستان 95 برای من پر از اتفاق بود!
هر سال روز تولدم، فکر میکنم باید روز مهمی باشد. وارد سال دیگر زندگیم می شوم، پس باید تغییری کنم. اما آنطور که باید نمی شود. زمان سال تحویل که می رسد، باز هم تصمیم میگیرم کمی تغییر را تجربه کنم ولی بازهم آنطور که باید و شاید نمی شود.
و اما تابستان ها همیشه برایم نقطه عطفی است. بدون برنامه ریزی های قبلی اتفاقاتی می افتد، تا پاییز هر سال مرا عاقل تر و بزرگتر از سال قبل ببیند. و حالا باید بگوییم :
پاییز مهری دارد که بر دل هر خیابان می نشیند، پاییز پیش رو پر از اتفاقات خوب!
+دعا کنیم که هرگز به متاع اندک حیات دنیا قناعت نکنیم.
۹۵/۰۷/۰۳