عاشق آقای پ شدم!
به نام زیباترین
چند ماه پیش عکس آقای پ را دیدم و نمی دانم چرا احساس کردم مرد جالب و دوست داشتنی است. حرف های زیادی درموردش شنیده بودم، نظرات خیلی موافق و نظرات خیلی مخالف. این حرف ها و این نظرات و حتی خود آقای پ آنقدرها هم مهم نبود که بخواهم به دنبال راستی یا ناراستی حرف های زده شده باشم.
چند روز پیش که بعد از دعوت مجری برنامه و با تشویق حضار، آقای پ پشت تریبون رفت و شروع به صحبت کرد، از تمام حرف هایش و حتی لباس پوشیدنش می شد خودمانی بودنش را فهمید. صحبت هایش دوست داشتنی بود. بغل دستی ام گفت:"کاش کمی هم اهل عمل بود!" و من واقعا نمی دانم چه اندازه اهل عمل است!
ظهر که به خواهرم گفتم احساس می کنم عاشق آقای پ شده ام، خندید.
شب به پدرم گفتم که آقای پ هم آمده بود وحرف هایش خیلی به دلم نشست. پدر هم خاطره ای از آقای پ تعریف کرد که شاید مثالی بود برای کمی اهل عمل بودنش.
حالا با وجود تمام نظرات مخالف و با علم به اینکه آقای پ هم مثل تمام هم صنف هایش می تواند زیرآبی رفتن و تظاهرکردن بلد باشد، اگر بازهم قرار باشد در مجلسی خودمانی آقای پ چنددقیقه ای صحبت کند، دوست دارم که از شنونده های آن جا باشم.
*از معدود ویژگی هایی که در خود سراغ دارم که مورد پسندم است، همین علاقه ام برای جامه عمل پوشاندن به حرف های خوبی است که متکلم می گوید حتی اگر خودش عامل به آن حرف ها نباشد.