بسم رب العصر
فکرش را بکنید زمانی طبق همان جریانی که شنیده ایم زمین آفریده شده و تمامش آب بوده. یک کره آبی خلق شد و بعدها زمانی رسید که خشکی ها سراز آب بیرون بیاورند یا شاید آب ها پایین تر بروند! آن موقع زمین چه رنگی بود؟ سبز مثل بهار و تابستان یا خشک مثل پاییز و زمستان؟ اگر بخواهیم خیلی فانتزی فکر کنیم آن موقع باید بهار می بود. زمان آغاز رویش و جوانه زدن. وشاید همین نوروز خودمان هم مصادف با همین واقعه بوده باشد. و فانتزی تر اینکه زمانی که تمام خشکی ها به زیر آب برود _همان زمان سوت پایان دنیا_نیز مصادف با همین روز باشد. یعنی تعداد سال های عمر زمین(یعنی خشکی هایش) عدد صحیح و رندی می شود. اما نه! این ها برحسب سال قمری می شود. ما سال شمسی و میلادی هم داریم و شاید سالهایی با اسم های دیگر که آدم ها ساخته اند و اسم گذاشته اند مثل همین ها! این آدم ها هستند که برای زمانی به اندازه"تیک" اسمی به نام ثانیه یا لحظه می گذارند! ما فقط یک چیز می دانیم "تعداد ماه ها در نزد خدا دوازده تاست."
شنیده اید که می گویند زمان توهم ما آدم هاست؟! نمی دانم ما در زمان سیر می کنیم یا زمان مارا با خود می برد؟! و هر دو مقصدی لازم دارد وگرنه انگار که در یک دنیای سفیدی غرق شده و غلت بزنیم(مثل داستان کوری!) این مقصد می تواند زمان رحلت از این دنیا باشد یا...
فکر می کنید در تمام لحظاتی که در زمان سیر می کنیم،می توانیم تغییر مسیر بدهیم؟ مقصد سیرمان را انتخاب کنیم و در جهت آن پیش برویم؟!
+التماس دعا برای حال خوبمان.
بعدنوشت: برای مومنان زمان دلیل وجود خداست چون هیچ چیز به این کاملی نمی تواند بدون خالق خلق بشود.
"توی کتابی خواندم به نقل از انیشتن"