به نام خدا
+این پست شاید کمی کلیشه ای باشد!
یاد گرفته ام قضاوت نکنم ولی وقتی دختری را با ظاهری نامناسب و لباسی نامناسب تر می بینم، این حق را به خودم می دهم که لااقل به عنوان یک هم نوع ناراحت باشم. که حتی اگر این ظاهر و لباس برای تجلی زیبایی اش باشد، بهتر است بگویم این لباس زیبایی یک دختر را خط خطی هم می کند.
یک دختر، یک زن دوست دارد زیبا باشد و زیبا دیده شود. ولی اینکه خود دخترها تنها بُعد زیبایی خودشان را ببینند وبخواهند تنها همین بُعدشان را نشان دهند. چه انتظاری دارند که بقیه، آنها را به عنوان انسانهایی با تفکرو بینش منحصر به فرد بپذیرند. و اینکه بگویند هم می خواهیم زیبایی مان را نشان دهیم و هم تفکرمان را. خودشان هم باید تجدیدنظری در رفتارشان بکنند تا آن کفه ترازو که به نشان دادن زیبایی شان اختصاص می دهند سنگین تر نشود.
نشان دادن زیبایی جای خود دارد. گاهی شعری می خوانم که به شدت مرا تحت تاثیر قرار می دهدو از آن لذت می برم و هیچ گاه آن را برای کسی که هیچ درکی از ادبیات و این لذت ندارد، نمی خوانم. چرا که می دانم با بی تفاوتی اش یا اظهارنظر بی موردش نمی تواند جواب هیجان مرا دربرابر آن شعر بدهد. زیبایی یک دختر هم باید به جا جلوه کند تا قدر دانسته شود.
معنای زیبایی را گم نکنیم...در مورد انتخاب لباس هایمان فکر کنیم. ما حق انتخاب داریم. می توانیم مدل لباسمان را خودمان انتخاب کنیم. نه اینکه هرچه در ویترین مغازه ها به عنوان پرفروش ترین ها هستند، را انتخاب کنیم و نه اینکه چون به اصطلاح مد شده است پس انتخاب ما هم همین است. قبل از انتخاب فکر کنیم..