به نام خدا
آنچه در آموزههای دینی بر آن تاکید شده است، لزوم گسستن از جامعه جاهلی و تلاش برای پیوستن به جامعهای متکامل و شرایطی تعالیبخش است. اصولا فلسفه هجرت در قرآن و سنّت پیامبر گویای آن است که انسان در هر جا و هر جامعهای به طبیعت فطری و کمال باطنی خویش دست نمییابد. بنابراین، وظیفه یکایک افرادِ خواهان تکامل این است که از جامعهای که در آن ظلم، زشتی، انسانپرستی و... رواج دارد روی گردانند و به جمعی که شرایط و زمینه یکتاپرست شدن و ماندن در آن بیشتر است، بپیوندند.
مطابق آیات قرآن هیچ فردی در یک وضعیت اجتماعی ظالمانه که روابط سیاسی، اقتصادی و اخلاقی آن بر مبنای ستم به حقوق عمومی استوار شده است، حق مسامحه و غفلت ندارد و نمیتواند به بهانه استضعاف در آن جامعه هضم شود. همین مضمون در بیان امام صادق(ع) در تفسیر آیه "یا عبادی الذین امنوا اِنّ ارضی واسعه فاِیّای فاعبدون" چنین نقل شده است: "خانه و سرزمینی که در آن معصیت خداوند میشود، جای ماندن نیست."
قرآن کریم در آیاتی "مهاجرت" را عامل مهمِ برخورداری ستمدیدگان از مواهب دنیا یاد میکند و در آیاتی دیگر با نپذیرفتن این عذر که "اینجا وطن من است" و هر گونه سختی را تحمل میکنند و به خاطر پیوندهای عاطفی، سنّت های اجتماعی و یا نزدیکبینی سیاسی و ضعف و زبونی روانی، ننگِ ماندن را در جایی که ایمان و حقیقت به بند کشیده شده، پذیرفتهاند، هشدار میدهد که چرا ظلم بر خویشتن! سرزمین خداوند فراخناک است و آدمیان بسیار. به سرزمینی دیگر بشتاب.
تاریخ تحلیلی صدر اسلام، محمد نصیری، فصل چهارم