یک با یک برابر نیست؟*
به نام خدا
خدا انسانها رو آزاد آفرید و هیچ یک رو بر دیگری برتر قرار نداد. که خودش گفت: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ.
چه جملات کلیشهای هستند. نه؟ اما چه بسا آدمهایی که فکر میکنند لابد از خدا هم بیشتر میدونند و اصلا چه کاریه که آزادی انسان دیگه رو تحمل کنند! خدا استعداد و توانایی در انسانی قرار داده و بهش آزادی داده! اما آدمهایی پیدا میشن که بگن خدا داده که داده! من اجازه نمیدم!
بعضی ماجراها رو که میشنوم، با خودم فکر میکنم چطوری قبول کردند زیر بار این ظلم برن؟ یعنی حتی یک بار هم فکر نکردند حقی دارند؟ انسان آزادی هستن و نه اسیر و بنده انسان دیگه؟ بعد یادم میفته که چه بسا ظلمهایی که خودم هم پذیرفتم و باهاشون زندگی کردم چون از وقتی بوده همین بوده و ذهنم اجازه نداده فکر کنم طور دیگهای هم میشه! و احتمالا اونها هم فکر میکنند تا بوده همین بوده و لابد طور دیگهای امکانپذیر نیست!
یه بار که خیلی کوچیک بودم از یکی شنیدم قدیم نمیگذاشتند دخترها درس بخونند و بدونند؛ چون اگه میدونستند زیر بار ظلم نمیرفتند که دیگه اطاعت بی چون و چرا نمیکردند! اون موقع خیلی نفهمیدم یعنی چی! اما کمکم فهمیدم چقدر درست بود حرفش! وقتی اجازه ندی ذهن و فکر آدمی اونقدر بزرگ شه که بتونه آزادی و حق و حقوقش رو تصور کنه، زیر بار هر دستور ناحقی که بهش بدی میره! و حتی متوجه ناحق بودنش هم نمیشه.
گاهی مغزم سوت میکشه از بعضی حرفها! که واقعا مردم با خودشون چی فکر میکنند؟ که واقعا فکر کردند جای خدا میشینند؟ برده میگیرند؟ اسیر میبرند؟ میفهمن انسان آزادی که خدا خلق کرده یعنی چی؟ بترسید از آدمهای خودخواهی که ذهنشون اونقدر کوچیک هست که آزادی انسان رو نمیتونن تصور کنند! و حتی بترسید از اونهایی که آدمهای دسته اول رو عقل کل میدونند!
*عنوان: شعری از خسرو گلسرخی.
آزاد زیستن بهای سنگینی دارد.
آگاهی لازم دارد
و شجاعت